بسم الله الرحمن الرحیم
حـرفـها یـم با اما م زما ن عج
السلام علیک یا مولای یا صا حب الزمان السلام علیک یا مُعزّ المومنین و المستضعفین
د ورود و سلا م بنده حقیر را پذ یرا با ش .
ای صاحب عصر، ای اما م زما ن (عج) با تو سخن می گویم با تو که غیرت بخش مومنانی هستی که در اثر ظلم ستمگران نا توا ن شده اند .
روزی که مرا به مسجد مقدس جمکران برای اولین بار دعوت کردی هیج وقت فراموش نمی کنم ، ای سرورم ،آن روز مثل اینکه دوباره متولد شد م .
اتوبوس آرا م پیش می رفت و مسجد و گـلد سته ها ی مسـجد جمـکرا ن نزدیـک و نزدیکتر می شد حالت عجیبی داشتم نمی توانستم جلو ی اشکها یم را بگیرم و مثل با را ن بهاری می بارید ند خود را قطره ای نا چیز می پنداشتم دربرابر عظمت شما حضور شما را آنجا احساس می کردم و دوست داشتم فریا د بزنم یا مهدی ادرکنی به شما رو آورده ام چون می دانم شفاعت شما نزد خدا پذیرفته می شود و دارای مقام ارزشمندی هستید پس به حق مقام ومنزلتت ازخدا بخواهید حا جا ت همه را برآورده کند دعا ی همه را مستجاب و همه را از غم واندوه برهاند و به من حقیرهم نظری افکن ای مولای من عشق من به شما از همان مسـجد آ غاز شد عشـق و محبتی که سراسر وجود م را تسخیر کرده وهرگز در د لم خا موش نخواهد شد وحاضرم به خا طرآ ن ازهمه چیز درزند گـیم بگْْْْذ رم امید وارم لایق این دوستی با شما با شم امام زمان د لم د لـتنگ شما ست ، در گوشه گوشه ی جهان ظلم وستم بیداد می کند پس کی قیا م می کنی و جهان را نجات می دهی؟
ای مـولای من شـما والا ترین امـید برای قـلب محزون من وکـبـوترد ل من هستید که به شوق جمکران شما بال و پر می زند چقد ر د لم می خواهد هرشب چها ر شنبه آنجا بود م و با شما درد د ل می کردم از حضور سبز شما آنجا نورانی و مـلکوتی است آنجا آغاز هستی و سر منشأ وجود است .
پس مرا طـلب کن اگر لیاقـت د ارم همیشه سعی می کنم کا ری انجام ندهم که قـلب نازنین شما ازدست من ناراحت باشد. خوشا به حال کسا نی که با شما دیدار کرده اند من شما را ند یده بی تا بم پس اگر روزی شما را ببینم از شادی وشعـف جان نا قا بلم را فد ای شما می کـنم .
سرورم حتی اکنون هم که با شما سخن می گویم خجالت می کشم فکر می کنم حتی لیا قت سخن گفتن با شما را ندارم فـقط در آخر می گویم یا صاحب ا لـزمـان مـرا در یاب همه رنج کشیدگان، بیماران و هر کسی که هر حاجتی دارد در یاب ، خدایا با ظهور آخرین ذخیره ات فراق و فاصله ی من و د لـداد ه ام را کوتاه کن .
کا ش که این فاصله را کم کنی مـحـنـت این قـا فـله را کـم کـنـی
ای نـگـهـت خـواسـتـگه آفـتاب بر من ظلمت زده یک شب بتاب
اینترنت پیر بکران هوشمند شد
طرحی جدید از شبکه اینترنت ملی
بدونیوزر نیم و بدون پسورد
شماره اتصال ۹۷۲۴۲۲۰
یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود ... | ||
روزی روزگاری یه بره ی خوشگل توپولی و ناز نازی از بس که شیطونی کرده بود و بالا و پایین پریده بود از زور تشنگی رفت توی دل کوه تا آب بخوره، رفت و رفت تا رسید به یه چشمه و شروع کرد ازش آب خوردن. همینطور که داشت آب میخورد، یه دفعه سرو کله ی یه گرگ گرسنه و خسته پیدا شد. گرگه تا بره رو دید به خودش گفت: آخ جون... شام امشب هم جور شد. اومد لب چشمه و شروع کرد به آب خوردن. بعد یه دفعه سر بره داد کشید و گفت: آهای بره چه طور جرات میگنی آبی که من دارم ازش میخورم رو گل آلود کنی؟ بره گفت: مععععععععععععع.... به خدا من همچین کاری نکردم. من دارم 20 متر پایین تر از تو آب میخورم. چه طور میتونم آب تو رو گل آلود کنم ؟ گرگه که دید این بهونه ی خوبی برای راه انداختن یه دعوا نبود، یه ذره من من کرد و دنبال یه بهونه ی دیگه گشت و آخرش گفت: آهای بره، کلاغ ها برام خبرآوردن که تو پارسال به من فحش دادی و ناسزا گفتی، آره ؟ چه طور جرات کردی؟ بره دوباره گفت: مععععععععععع... من؟ من اصلا 2 ماهمه، هنوز شیر میخورم، چه طور میتونم یه سال پیش به تو فحش داده باشم؟ گرگه که دید باز هم تیرش به سنگ خورده، بازم کم نیاورد و گفت: خوب حالا تو نبودی داداشت بوده. بره گفت: مععععععععععععع... من اصلا داداش ندارم. گرگه گفت: خوب... داداش نداری........ من چه میدونم، بالاخره یکی از فک و فامیلای تو بوده دیگه حالا من تو رو میخورم تا دیگه کسی جرئت نکنه به من فحش بده. ...بعد هم بره رو برد تو جنگل و یه لقمه ی چپش کرد. نکته های آموزنده ی این قصه: 1- همیشه و همه جا کسایی هستند که با بهونه های الکی مردم رو به ستوه می آرن. کسایی که هر وقت در جواب بهونه هاشون، حرف حق رو بشنون دنبال یه بهونه جدید میگردن و آخر سرهم وقتی تاب و تحملشون به سر رسید، دست به خشونت میزنن.... خدایا، به حق این شب عزیز ما را از همه ی این جور آدما مصون بدار. الهی آمین!!!!!!!! 2- تکبیر! 3- حالا اگه یه صلوات هم بفرستین دیگه منبرم کامل میشه! 4- گرگه بره رو برد توی جنگل، فقط و فقط به خاطر اینکه بخوردش. همین و بس. دنبال هیچ نکته منکراتی هم نگردین. 5- ما از این قصه نتیجه میگیریم که نویسنده ی این قصه ها ایرانی و هندی نیست، چون اصولا در آخر قصه های ایرانی وهندی بیشتر وقتا همه چیز به خوبی و خوشی و احتمالا ازدواج به پایان میرسه. 6- بره های عزیز توجه داشته باشین که هیچ وقت بی مامانتون جایی نرین و دست مامانتون رو تو کوچه ول نکنین، که اونوقت گرگه میاد میخوردتون. 7- ولی باز هم به نظر من گرگه خیلی متمدن بوده که دنبال بهونه گشته تا بره رو بخوره. تو این دوره برای انجام بعضی از کارها مردم دیگه دنبال بهونه نمیگردن. هرکاری دلشون میخواد میکنن.خوشم میاد که گرگه هم کم نیاورد!فکر کنم گرگه یه رگه هاییش به اصفهانیا برمیگشت! 8- توصیه های ایمنی در مورد مصرف مایعات رو هم که تو قصه های قبلی خدمت شریفتون عرض کردم! مطمئنا اگه این بر ه ی کوچولوی قصه ما رو گرگه نمی خورد، فردا صبح یه کتک سیر سر خیس کردن رختخوابش از مامانش میخورد. 9- به مناسبت درگذشت مرحوم ببعی مجلس ختمی فردا صبح از ساعت 8 الی 10 بر سر مذار آن عزیز از دست رفته برگزار میشه، لذا از کلیه ببعی های محترم دعوت میشه با حضور در اون مجلس روح اون مرحوم رو شاد و مایه تسلی خاطر بازماندگان شوند. 10- میگن امشب شب آروزهاست. شبی که توی اون، آرزوهات روی بال فرشته ها تا اوج افلاک میره و به دست خود خدا میرسه. امشب هر کی یه آرزویی برای خوش داره، ولی باز هم کسایی هستند که به خودشون دعا نمیکنن، به من و تو دعا میکنن، تا تو زندگیهامون موفق باشیم، خوشبخت باشیم، سرافراز باشیم، آزاد باشیم، مایه افتخار باشیم، شاد باشیم، هر چی میخوایم داشته باشیم.......آره کسایی که آرزوهاشون، آرزوهای ماست. کسایی که چشم به راه من و تو هستند، کسایی که به جای اینکه به خودشون فکر کنن، به من و تو فکر میکنن. راستش رو بگو امشب برای خودت دعا میکنی یا برای اون دو تا فرشته؟ پدر و مادرت رو میگم. اونها فقط و فقط برای من و تو دعا میکنن. یه جایی تو گذشته خودشون رو جا گذاشتند و الان تموم دنیای اونها من و تو هستیم. واقعا یه بوسه روی دست پدرو مادر اینقدر کار سختیه که ما بچه ها ازش اینقدر راحت میگذریم و فراموشش کردیم؟ اگه امشب دلتون لرزید، برای پدر و مادرتون هم دعا کنین. |
یکی را دوست ودارم | ||
آری ، یکی را دوست میدارم ، آن را احساس کردم در قلبم … |
متن ترانه | |||||||||||||||||||||||||||||
مهمانت کنم
یک شب دلم خواهد که مهمانت کنم
مجید خراطها مهدی ابراهیمی
چند بار خواستم بهت بگم عاشق چشماتم
|
آیا عشق فریب است؟ | ||
ملت عشق از همه دینها جداست عاشقان را مذهب و ملت خداست «مثنوی، دفتر اول» عشق انواع گوناگونی دارد: عشق والدین، عشق فرزندی، عشق اتکایی، عشق خودشیفته، عشق احساساتی، عشق به خود، عشق به خدا، عشق برای گروه، عشق به مکتب و یا مملکت. یکی از محققان میگوید: عشق یک مفهوم تک بعدی نیست و با توجه به کیفیت روابط میتوان گونههای مختلفی را برای آن قایل شد. طبقهبندی عشق: 1- عشق به خدا: یا عشق دینی که در آن خدا به منزله برترین ارزش و مطلوبترین خیر است. 2- عشقهای واقعی: نخستین شرط خوشبختی در عشق این است که از آغاز بین شرکای عشق هماهنگی جسمی و روحی وجود داشته باشد. هنگامی که این هماهنگی وجود نداشته باشد حتمی است که عشق بیشتر از خوشبختی، موجب بدبختی ما خواهد شد. 3- عشقهای کاذب: گاهی مواقع حس حقارت و خودبینی و خودخواهی افراد حتی به طور ناخودآگاه در قالب عشق و عواطف تجلی میکند و تنها این عشقهای کاذباند که درونشان پر از کینه و خودخواهی است. 4- عشق افسانهای: حالتی است که «پاول هاک» آن را به درستی به عنوان یک تشخیص روانپزشکی در نظر میگیرد. حالتی که فرد در آن به ترویج روشهایی از عشقورزی روی میآورد که هدف آن تسخیر معشوق است. 5- عشق احساساتی: اساس این نوع عشق در این حقیقت نهفته است که عشق فقط در خیال وجود دارد، نه در عالم واقع که مشهود و محسوس است. رایجترین نوع این عشق را در کسانی میتوان دید که از مصرفکنندگان فیلمهای سینمایی، دوستداران داستانهای عاشقانه مجلات و آوازهای عاشقانه هستند و به واسطه ی آنها، لذت میبرند. در زندگی جوامع امروزی که یکی از باز ماندن در خمیردندان مینالد، دیگری از افتادن موهای ریش دیگری در دستشویی شکوه میکند، حفظ عشق چقدر دشوار و حتی گاهی غیرممکن است!!! در زندگی روزمره، در عادات فردی و در سلیقههای شخصی این نوع طرز برخوردها میتواند برای طرفین تنش و حتی کشمکش به ارمغان بیاورد و نه عشق رمانتیک. برخی مولفان باور ندارند که عشق بتواند با گذشت زمان دوام داشته باشد، چون در زندگی، لحظههایی پیش میآید که بین معشوق خیالی و معشوق واقعی جدایی میافتد و عاشق به تدریج از معشوق ناراضی میشود. این حالت الزاما به تغییر شکل معشوق مربوط نمیشود، بلکه احتمال زیاد دارد که از درک بهتر واقعیت معشوق نشات بگیرد. با تمام این تعاریف و توصیفها آیا میتوان از عشق صحبت کرد و یا آن را مورد بررسی قرار داد؟؟؟ مولوی معتقد است که نمیتوان به این مقوله دست یافت و اسرار آن را آشکار کرد. در نگنجد عشق در گفت و شنود عشق دریاییست، قعرش ناپدید قطرههای بحر را نتوان شمرد هفت دریا پیش آن بحریست خرد «مثنوی، دفتر پنجم» بنابراین عقل در مقام شرح عشق، عاجز است. اگر چه تفسیرهای عقل میتواند تا اندازهای روشنگر باشد ولی عشق بیزبان، شفافتر و گویاتر است. گرچه تفسیر زبان روشنگر است لیک عشق بیزبان و روشنتر است چون قلم اندر نوشتن میشتافت چون به عشق آمد قلم بر خود شکافت چون سخن در وصف این حالت رسید هم قلم بشکست، هم کاغذ درید عقل در شرحش چو خر در گل بخفت شرح عشق و عاشقی هم عشق گفت «مثنوی، دفتر اول» اگر انسان عشق را داشته باشد ، میتواند آن را ببخشد و اگر آن را نداشته باشد، چیز دیگری برای بخشیدن ندارد. |
تو میتونی موفق باشی | ||
هر چیزی به دلیلی رخ می دهد. برای هر علتی معلولی هست ،و برای هر معلولی،علت یا علتهای بخصوصی وجود دارد ،چه از آنها اطلاع دا شته باشید چه نداشته باشید. چیزی به اسم اتفاق وجود ندارد. در زندگی هر کاری را که بخواهید می توانید انجام دهید به شرط آنکه : تصمیم بگیرید که دقیقا چه می خواهید . همان کاری بکنید که کسانی که در این راه موفق شده اند انجام داده اند. رمز موفقیت دو چیز است : اول تعیین اهداف و برنامه ریزی برای آنها. دوم مشخص کردن انگیزها . (برایان تریسی ) یک زندگی خوب و درخشان مجموعه ای از هزاران تلاش و ایثاری است که هیچکس از آن با خبر نیست. مرادن بزرگ از ارتفاعاتی که فتح کرده اند حفاظت می کنند ،جاهای که یک شبه به آن نرسیده اند ،اما هنگام شب در حالی که همرانشان خفته اند باز هم به تلاش خود برای پیشروی ادامه می دهند . ( هنری وادزورث لانگفلو) موفقیت و خوشبختی هنگامی بدست می آید که کاری را که انجام آن لذت می برید بی عیب و نقص انجام دهید تعیین کننده کیفیت زندگی شما این است که تا چه حد به کمال در زندگی اهمیت می دهید و برای رسیدن به آن تا چه اندازه خود را مسئول و متعهد می دانید (وینس لمباردی،مربی فوتبال) شاید بگی حرفای بالا ماله توی کتاباس اما نه خود این اشخاص به موفقیت رسیدن ویا اینکه بگی خوب اون مشکلاتش به اندازه من نیست اون توی یه کشور جهان اوله و... می خوام بگم تو اونجاشم مشکلات هست،فقر ،بیکاری ،و.... آره اینم قبول دارم که به نسبت شاید کمتر. اما آیا اونا همشون مشکلاتشون کمه نه دوست خوبم اینو بدون و باور کن فقط تو نیستی که مشکل داری ،همه ما ها مشکلاتی داریم هر کی به یه شکل یکی مسکن ،یکی ازدواج ،یکی وام ، یکی بیماری ،و...هزاران مشکل هست پس بهانه نگیر اینکه احساس کنی تو از همه بیشتر مشکل داری اشتباه می کنی واین سدی برای پیشرفت میشه . حتی پولدار ترین آدما که شاید ماهانه میلیونها تومن به حسابشون اضافه بشه که تو مخ ما نگجه اونا هم مشکل دارن میدونی فرق اون با تو اینه که اون نمی تونه به کسی بگه چون هرچی باشه یه پول داره اگه شده باید وانمود کنه که پولدارترین و خوشبخت ترین آدم دنیاست و لی تو میتونی دردتو به یکی بگی و اما ! اما همه چیز پول نیست به نظرت پولدارترین آدمای دنیا وقتی به یه بیماری که درمانش غیر ممکن باشه مبتلا بشن شاید پیشگیری کنن بهترین بیمارستان برن آیا میتونه پولاشون بدن وسلامتی بخرن؟ آیا میتونن به خدا پول بدن و عمر بگیرن ؟ پس سلامتی یه سرمایه و نعمت محسوب میشه اونی که مشکل اقتصادی نداره مشکلات دیگه داره متاسفانه تو جامعه ما همش دقدقه پوله به همین خاطر بحث اقتصادی رو گفتم آخه ما اولین آرزوهمامون با پول حل میشه چه میدونم بهترین خونه،بهترین ماشین ، خلاصه همه آرزوهامون صفت برتری دارن بهترین..... ولی من فکر میکنم آرزوهای برتر آرزو های هستن که با پول بدست نمیان و اینکه هر کسی به اونا فکر نمیکنه .به هر حال تو می تونی موفق باشی تو کل کن به خدا فکرتو کار بنداز برنامه داشته باش برنامه خیلی مهمه اینو از خودت بپرس ؟ اصلا چرا خدا ما رو حیون خلق نکرد حتما یه چیزی می دونسته حتما یه چیزی در درون ما هست یه حکمتیه. کاری نیست که نشه انجام نداد به عنوان مثال یه مسابقه تلفنی یا اس ام اسی از تلویزیون پخش میشه چرا تو نباید شرکت کنی توهم امتحان کن یه اس ام اس بزن از کجا معلوم اون جایزه ماله تو نباشه نا امید نباش و اینو نگو که من نمی تونم و شانس ندارم از این جور حرفا نزن خیلی حرف زدم ببخشید اگه جای بد حرفو رسوندم یا خارج ازادب یا ادبیات بود پس تو می تونی موفق باشی فقط خودت باید بخوای و به خدا تو کل کنی یادت باشه سلامت باش چون با سلامتی می تونی به هدفها و موفقیتت برسی موفق باش چون با موفقیتت می تونی به اشخاصی کمک کنی و خودت به موفقیت بزرگتری دست پیدا میکنی ،چون بابت کمکی که کردی ،خدا کمکت میکنه شاد باش ،چون میگذره چه غمگین باشی ،چه شاد، پس بهتره که با شادی و خوشی بگذرونی سلامت و شاد و موفق باشید در پناه یکتای بی همتا |
عشق و ازدواج، شاید رویایی در خیال | ||
امروزه طنزهای جالبی در رابطه با مسئله ی ازدواج می شنویم یا کاریکاتور ها و بدون شرح های زیبایی را نظاره می کنیم . خیلی ها براش لطیفه می سازند . باید توجه کنیم که همیشه چیزی بیشتر مورد توجه طنز پردازان قرار می گیره که به عنوان یکی از مشکلات بزرگ مطرح میشه و وقتی خوب نگاه کنیم می بینیم که درست انتخاب کردند ، ازدواج ایرانی یک مشکل بزرگ شده . بیشتر کاربران عزیز وقتی این مطلب رو می خونن شاید با خودشون فکرکنند که : « چه طنز سرگرم کننده ای ! » ، اما بد نیست بدونیم که واقعاً این مسئله به عنوان یه مشکل در جامعه ی ایرانیان مطرح شده و دختر و پسر هم نداره . شرایط سخت خانواده ها برای ازدواج ، مهریه های سنگین ، توقعات نا بجا ، انتظارات غیر عقلانی ، رسومات اشتباه ، وضعیت مالی بسیار خوب ، اشتباه گرفتن هم شاُن بودن با هم طبقه مالی بودن ، همه و همه از مسائلی هستند که واقعاً به معنای واقعی راه ازدواج را مسدود کردند. هیچ پسری جرئت به اقدام ازدواج را ندارد . اگر بخواهد باید به کم خودش را راضی کند در غیر اینصورت هفت خوان رستم که همه پر از شروط غیر منطقی است آغاز می شود . بیاید با هم سیر تکاملی و پیشرفت شروط برای پسرها رو مرور کنیم : قبلاً گفته می شد که : حلال خور هست ؟ اخلاق بد نداره ؟ مرد زندگی میشه ؟ در مورد اخلاقش یه تحقیق می کردن و بعد از اطمینان عروسی به خوبی انجام می شد . گذشت تا مادیات اومد وسط . خونه داره ؟ ماشین داره ؟ کارش پول داره ( براشون مهم نبود چه کاری ) . حالا می گن : ویلا داره ( فلان منطقه باید باشه حتماً ) ، خونه ی جدا واسه دخترمون ؟ یه زمین پشت سند ازدواج ؟ بهترین اتومبیل ؟ ماه عسل ببرش اروپا ؟ هر کاری می خواد باید بکنه ؟ مهریه = سال تولد * ( ضرب ) روز تولد * ماه تولد * سن ( تازه به میلادی حساب بشه ، نه سال شمسی ) تا اینجا رو هر کی خونده یه نظری داده . اگه هنوز ادامه ی مطلب رو می خونید یعنی اهمیت دادید اما این فقط پسرها نیستند که شرایط بدی دارند . دختر ها هم مثل این مشکلات براشون پیش می یاد . قبلاً به خانم بودنش و اینکه بتونه داخل خانه رو به خوبی کنترل کنه رضایت می دادن . اما حالا متاسفانه ، متاسفانه ، متاسفامه ، دختری که به خاطر نجابت و پاکی خودش رو از پسرهای منحرف و شرایط بد دور می کنه نه تنها تشویق نمیشه بلکه مورد تمسخر قرار می گیره . با القابی مثل امل ، یه عیی داره که دوری می کنه ، پسر ندیده و ... . ( خیلی جای تاسف داره ) . باید حتماً جهیزیه کامل باشه ( تا گیره ی لباس هم باید از گرانترین مدل باشه ) . حتماً باید صورتش مثل ماه باشه . باید مطیع باشه ( توضیح می دم منظورمو ) . بعد از ازدواج پدر و مادر رو فراموش کنه و ... اما گفتم باید مطیع باشه . به منظور تبعیت از یه ارباب نیست ( هرگز این نمی تونه باشه ) . در قوانین الهی مرد کسی است که وظیفه داره امور خارجی منزل رو تامین کنه و زن امور داخلی رو . چون مرد بیشتر از احوال خارجی با خبر هست ، نحوه ی بیرون رفتن را اون باید تعیین کنه و چون خانم در خانه هست باید نحوه ی بودن در منزل رو مشخص کنه . مسائل جانبی زیادی هم هست که پس از ازدواج تازه مشکلات به خاطر اونها شروع میشه و خیلی زود مهر طلاق ، شیرینی پیوند رو به زهر تبدیل می کنه . امیدوارم که هر ایرانی به جای خودش برگرده . به امید روزی که پیوندها ، معنوی بشه نه مادی . به امید روزی که عشق در جایی قرا بگیره که جدایی دل های عاشق فقط در گرو جدایی روح از تن میسر بشه . « آمین » |
| ||
مرگ بهتر است یا زندگی ؟؟؟!!!! تا حالا شده به مرگ فکر کنید وقتی آدم ( به نظر من ) از زندگی سیر می شه به مرگ فکر می کند وقتی تمام در ها برروی انسان بسته شود آدما به مرگ فکر می کنند . چند نوع مرگ داریم : 1 : مرگ طبیعی ( سکته و...) 2 : مرگ ناشی از تصادفات 3: مرگی که باعـث انجام ندادن امر خدا ست یعنی خود کشی 4 : مرگ شادی بخش روح یعنی شهادت . من قبلآ به مرگ شماره 3 فکر می کردم ولی اکنون با اضافه شدن اطلاعاتم در مورد خود کشی اصلآ فکر نمی کنم چون فکر کردن در مورد آن هم گناه محسوب می شود خود کشی یعنی خود را عمدآ کشتن ، عمدآ سمی را خوردن ، عمدآ خود را دار زذن و یا عمدآ تصا دف کردن و .... تا حالا شده به خود کشی فکر کنید ؟؟؟!!!!! دلم می خواهد یکبار هم که شده بروید در عالم مرگ و ببینید وقتی انسان می میرد و دیگه فکر دنیا و مال و ملال نیست دیگر انسان فکر خود نمایی ، پارتی بازی و یا حسادت و .... نیست اگر می خواهید مرگ خوب و جاویدانی داشته باشید فقط و فقط ایمانتان را به خدواوند نزدیکتر کنید چون خدواند هم حرف های ما را درک می کند و ما را ترک نمی کند یعنی چه ؟؟؟؟؟ هیچ کاری ندارد اول نماز ها یتان را تا می توانید اول وقت و به موقع بخوانید هیچ گاه دروغ نگوید و هیچ گاه غیبت نگوید و هیچ کس را مسخره نکنید و بر دیگری حسادت نکنید و در آ خر گناه نکنید و..........(می دانم که گناه را نمی توانید ترک کنید می توانید مقداری از آن را حذف کنید ).!!!!!!!!!! به قول یک فردی که در مورد مرگ می گفت : انسان وقتی در شکم مادر هست در یک دنیای کوچک و با پیشرفت کم و وقتی به دنیا می اید وارد دنیای بزرگ تر و پیشر فته تر از دنیای قبلی می شود و وقتی انسان از دنیا می ورد وارد دنیای پیشرفته تر و بهتر ی می شود پس نتیجه می گیریم که مرگ بهتر از زندگی است . !!!!!!؟؟؟؟؟ تا حا لا شده تمام در ها بر ویتان بسته شود و هیچ کس غم خوار شما نباشد اگر اینگونه شدید مشتا ق نظرات شما هستم . |